آموزش کپی رایتینگ: با نوشتن جادو کنید و فروشتون رو افزایش بدید

کپی رایتینگ از اون گنج هایی هست که اگر بلد باشید انجام هر کاری راحت تر میشه.

حتی برند های غول پیکر ایران هم از نداشتن شخصی با علم کپی رایتینگ رنج می برند. جدی می گم. بعد از اینکه آموزش کپی رایتینگ رو تموم کردید، بروشور هاشون رو بخونید تا کلی شاد بشین.

99.9% افرادی در فروش، مارکتینگ یا پست های ارشد مدیریتی هستند اصلا نمی دونند چطور یک متن ترغیب کننده بنویسند.

برای همین با یادگیری کپی رایتینگ فروش شما در هر پلتفرمی 2 برابر میشه. (حداقل)
از شبکه های اجتماعی و سایت گرفته تا ایمیل و تبلیغات.

خب پس بیاید شروع کنیم و سریع تر از این علم خارق‌العاده بهره ببریم.

آموزش کپی رایتینگ

فهرست

1. در کپی رایتینگ با خواننده صحبت کنید
2. مزایا به جای امکانات
3. در کپی رایتینگ به جای صفت، از کلمات استفاده کنید
4. به احساسات بفروشید
5. خودتون رو جای شخص مقابل بذارید
6. چگونه کپی رایترانه بنویسیم
7. ویراست صحیح برای یک کپی رایتینگ خوب

در کپی رایتینگ با خواننده صحبت کنید.

• شما

خواننده رو مخاطب خودتون قرار بدید. با خواننده صحبت کنید.

یک کپی رایتینگ باید این حس رو به خواننده بده که نویسنده داره باهاش صحبت می کنه.

مثلا به جای اینکه بگید؛ خمیر دندان پونه لبخندی زیبا به مصرف کنندگان می دهد.

بگید؛ خمیر دندان پونه لبخندی زیبا به شما می دهد.

زمانی که خواننده اولی رو می خونه ناخودآگاهش برداشت می کنه؛ لبخندی زیبا به مصرف کنندگان؟ این محصول مناسب من نیست.
داره با یکی دیگه صحبت می کنه.

اما در مثال دوم شخص برداشت می کنه این مطلب فقط برای اون شخص نوشته شده. ناخودآگاهش میگه؛ به من لبخندی زیبا میده، 

اگر خودتون می خواستید یکی از این ۲ محصول رو بخرید کدوم رو می خریدید؟

البته استفاده از کلمه: مصرف کنندگان در مقابل کلماتی که عموما بکار میره خیلی هم بد نیست.

برای اینکه به حرفم پی ببرید در پایین عکسهایی از ۲ غول بیمه ایران آوردم.

ببینید چقدر کپی رایتینگشون بد هست.

فعلا به بقیه مشکلات این جمله نمی پردازم، اما نمی تونستن به جای افراد حقیقی و حقوقی “شما” بذارن؟

من مشتری خودم رو یک “شخص حقیقی” تلقی نمی کنم!

یکی کپی رایتینگ بد دیگه…

این عکسها از دو بیمه گذاری هست که نزدیک به 40% سهم بازار ایران رو دارند! متاسفانه بقیه هم همین مشکل رو دارند برای همین این دو اینقدر موفق بودند.

شرط می بندم هر برند بزرگی (خصوصاً دولتی یا نیمه دولتی) که ببینید با این جملات ترغیب کننده مواجه میشید.

فقط از همین یک قانون استفاده کنید تا از 99.9% رقبا جلو بیفتید.

• به انسان ها بفروشید.

مهم نیست که اون شخص رئیس کل یک شرکت 50.000 نفری هست یا یک کارمند معمولی.

خیلی از شرکت ها (خصوصا B2B ها) سعی می کنند خیلی رسمی صحبت کنند. نه تنها دوم شخص صحبت نمی کنند، بلکه اصلا نمی فهمید چی میگن. (مثلا ۲ عکس بالا)

مشتری شما یک “مدیر” نیست بلکه یک “انسان” هست که چالش و احساسات داره.

حتی اگر غول بیمه در ایران هستید، چالش های مشتری رو کشف کنید و بهش نشون بدین که شما راه حل رفع مشکلاتش هستید.

پس به انسان ها بفروشید نه به مدیر ها و ربات ها.

البته به یک انسان. متن شما همیشه توسط یک نفر خوانده میشه.

• فروشنده باشید نه کپی رایتر

برای اینکه در تله بالا نیفتید و به ربات ها نفروشید، باید همه متون شما از این امتحان نمره قبولی رو بگیرند:

اگر خواننده متن الان جلو من نشسته بود، این جمله رو بهش می گفتم؟

برای اینکار جملات شما باید شرایط زیر رو رعایت کنند:

1. روان
2. خوانا
3. کوتاه
4. حرفه ای
5. ملموس
6. قابل فهم

بنظرم مثال بالا هیچکدوم نیست. شاید فقط زیادی حرفه ای باشه.

گاهی اوقات متن ها رو “جمله مانند” می نویسیم. اینکار اشتباهه.
اونها باید “محاوره مانند” باشند.

همون مثال بالا رو ببینید. اگر یک نفر جلو شما نشسته بود، همین متن رو براش بخونید؟

بهتره کپی رایتینگ رسمی در عین حال محاوره ای باشه. یعنی جملات رسمی هستند اما شکل صحبت محاوره ای هست.

دقیقاً مانند زمانی که روبروی مشتری مهمی نشستید و دارید محصول یا خدماتتون رو شرح میدید.

باز هم تکرار می کنم؛ آیا اگر خواننده الان جلو من نشسته بود، این جمله رو بهش می گفتم؟
اگر جواب منفی هست پاکش کنید، این مقاله رو تا انتها بخونید و دوباره پروسه کپی رایتینگ رو شروع کنید.

مزایا به جای امکانات

• تفاوت مزایا و امکانات در کپی رایتینگ

جمله زیر رو ببینید.

“BMW i8 دارای موتور تنظیم شده با توربوشارژ است.”

نظرتون چیه؟

این جمله از نظر کپی رایتینگ اصلا خوب نیست. (بهش میرسیم که چطور ترغیب کنندش کنیم)

به عنوان یک کپی رایتر باید زیر و رو امکانات محصول یا خدماتتون رو بدونید. بعد از دونستنش باید بتونید به درستی از این کلید موثر فروش استفاده کنید.

copywriting course

copywriting course2

copywriting course3

شاید فکر کنید ساده است، اما 99% شرکت ها اشتباه انجامش میدن.

برای اینکه بتونید به درستی از مزایا و امکانات استفاده کنید باید با تفاوت هاشون آشنا بشید.

برای شرحش بیاین از یک ماشین شناخته شده تر استفاده کنیم…

فکر کنین بخاطر یک نفرین، کپی رایتر شرکت سایپا شدید و مامور هستید به شیوه های نوین، این ماشین رو به خرد مردم بدید.

در ابتدا باید تمامی امکانات ماشین رو بدونید و اونها رو یادداشت کنید.

دلیل اینکه سایپا رو مثال زدم اینه که عموما شما امکاناتی دارید که دیگران هم از اونها بهره می برند.

هر چیزی یک امکاناته. هر چند که عام باشه. (مثال پایینی البته با کمی اغراق زده شده)

مثلا امکانات پراید: بخاری و کولر، 5 دنده، موتور 1300cc، شیشه برقی، 7 لیتر در هر 100 کیلومتر مصرف سوخت، بنده مستحکم و…

بیاین بدنه مستحکم رو مثال بزنیم.

فراموشش کنید.

بذارین بخاری رو مثال بزنیم.

امکانات: پراید بخاری دارد. 

مزایا: بخاری پراید دمای دلنشین و استاندارد 25 درجه سانتی گراد را در کابین برقرار می کند تا حتی در شب های سوزناک زمستان نیز احساس گرما کنید.

اگر بخوایم مزایا رو بهتر و دراماتیک تر کنیم:

مزایا 2x: بخاری پراید در شب های سوزناک زمستانی نیز دما خوشایند 25 درجه سانتی گراد را در کابین برقرار می کند تا شما و عزیزانتان احساس لذتبخش در خانه بودن را به همراه خود به اقصی نقاط ایران ببرید.

امیدوارم سایپا از این جمله استفاده نکنه 🙂

تفاوت امکانات و مزایا رو دیدین؟

مثال موتور توربو شارژ شده BMW که قبلا زده شد، هیچ مزیتی به خواننده نمی ده. شخصی که کپی رایتینگ شما رو می خونه می پرسه: “خب که چی”

• خب که چی

در کپی رایتینگ یک تستی هست به نام: “خب که چی”

هر وقت چیزی رو می نویسم که پس از تموم شدند، از خودم می تونم بپرسم “خب که چی” می دونم که باید کل جمله رو با موس انتخاب کنم و زمانی که اون رنگ آبی قشنگ و آرامش بخش رو دیدم، سنگ دلانه روی Back Space بکوبم!

برای مثال اگر دارم برای یک قرص لاغری می نویسم؛ این قرص حاوی توت سیاه برزیلی است.
مشخصاً می تونم بپرسم: “خب که چی”

برای اینکه با این مشکل مواجه نشیم باید از مزایا استفاده کنیم. (به جای امکانات)

این توت سیاه برزیلی باعث چی میشه؟ این رو شما باید جواب بدین.
مثلاً باعث میشه: متابولیسم بدن افزایش پیدا کند تا به طور طبیعی کالری بیشتری بسوزانید.

بهتر شد. اما باز هم جا داره که بپرسم “خب که چی”

… و بدون هیچ فعالیت اضافی از شر چربی های اضافی تان خلاص شوید.

پس:

این قرص حاوی توت سیاه برزیلی است.

باید بشه:

توت سیاه برزیلی بکار رفته در این قرص به طور طبیعی متابولیسم بدن شما را افزایش می دهد تا میزان کالری سوخته شده شما در طول روز بیشتر شود.

به این شکل بدون هیچ فعالیتی چربی های اضافه شما تبدیل به سوخت برای بدن می شوند و به مرور از بین می روند.

(این جمله یکم مشکل داره. در ادامه بهش میرسیم. اما می تونید حدس بزنید چیه؟)

به امکانات موتور توربو شارژ شده BMW پرداختیم و گفتم که جمله نوشته شده اشتباهه. چون فقط امکانات رو شرح داده. (که فایده ای نداره)

اما مزایا اون چی هست؟

“موتور توربو شارژ شده گشتاور سوپاپ ها را تا 37% بیشتر می کند تا شتاب گیری صفر-تا-صد شما 2.1 ثانیه سریعتر شود.”

• از اصطلاحات فنی بپرهیزید

فقط زمانی اصطلاحات فنی رو بکار ببرید که دارید به یک جامعه فنی می فروشید و باید بهش اشاره بشه – یا به شما مزیت رقابتی میده.

در اون زمان بعد از اینکه اصطلاح فنی رو بکار بردید، سریعاً توضیح بدین که چه سودی برای مشتری داره.

مثل جمله بالا که در قرص لاغری از متابولیسم استفاده کردم و سریعاً گفتم که چه فایده ای داره.

یک تله بزرگ برای شرکت هایی که به افراد فنی می فروشند اینه که فکر می کنند نیازی نیست مزایا رو شرح بدن.

اونا برای دفاع از خودشون میگن: “نیازی نیست. مشتری های ما فنی هستند”

اما…

1- خیلی از افرادی که خودشون رو فنی حساب می کنند، هیچ اطلاعی ندارند در مورد چی صحبت می کنید.

2- اگر هم بدونن در مورد چه چیزی صحبت می کنید، به فایده ای که براشون داره فکر نمی کنند.

مثلاً می دونستید که بخاری ماشین چه فایده ای داره. اما شرحش به شکلی کپی رایترانه اون رو تاثیر پذیر می کنه. خیلی تاثیر پذیر.

3- رقبا شما اکثر امکانات شما رو دارند، اما اونها به خودشون زحمت نمیدن تا شرح بدن چه مزایایی برای مشتری ایجاد می کنن.

اگر شما به شرح مزایا بپردازید، سریعاً از دیگران جلو میزنید.

پاسخ به مشکل جمله قرص لاغری: قسمت متابولیسم رو حذف کنید. این یک اصطلاح فنی هست که اگر به کار نره بهتره.

مثلا تبدیلش کنیم به همچین چیزی؛

“توت سیاه برزیلی بکار رفته در این قرص به طور طبیعی سوخت و ساز بدن شما را افزایش می دهد تا میزان کالری سوخته شده شما در طول روز افزایش یابد و در حالی که زیر باد خنک کولر نشسته اید، چربی هایتان را آب کنید.”

ار اصطلاحات فنی و نامفهوم استفاده نکنید. حتی اگر محصولتون برای مهندسین خبره طراحی شده.

• ساده صحبت کنید

نکته بالا میگفت: بهتره برای استفاده از اصطلاحات فنی دلیل خوبی داشته باشید.

این نکته میگه: نیما یوشیج درونی تون رو بیدار نکنید و ساده بنویسید.

به جای: “اینکار رانندگی را برای شما بغرنج می نماید.”

بنویسید: “اینکار رانندگی را برای شما سخت می کند.”

وقتی کلمه ساده تر موجود هست از کلمه دشوار دوری کنید. هیچوقت این سیستم آموزشی جدید مدارس و ساختارش رو درک نکردم اما…

باید تمام نوشته هاتون برای یک کلاس هفتمی قابل درک باشه.

پس ساده و قابل فهم بنویسد. نه ادبی یا هنری.

خیلی (بخونید 95%) از کمپین های پر زرق و برق ایران همراه با جملات قصار، هنری و دو پهلو هستند.

اینکار اشتباه هست. مطمئن باشید بازخورد نمی گیرید.

و به همین دلیل که بازخورد دقیقی از موفقیت این کمپین ها گرفته نمیشه، تا زمانی که مدیر عامل شرکت از این تیتر تبلیغاتی خوشش بیاد، ادامه پیدا می کنه و پولشون رو آتیش میزنن. (بعدش هم با توجیه مشهور تمام کمپین های غیر قابل ارزیابی مارکتینگ “این کمپین داره ما رو در ذهن مخاطبین جا میندازه” بسیار موفقیت آمیز هم تلقی خواهد شد)

اگر جمله شما نیاز به توضیح یا تعمق داره حذفش کنید و دوباره امتحان کنید.

من به عنوان یک فردی که (احتمالا) سطح سوادم بالاتر از میانگین جامعه هست، باید نیم ساعت درباره متونی که برخی از کپی رایتر های ایرانی نوشتند فکر کنم.

احتمالا این اتفاق برای شما هم رخ داده – شاید هم من خیلی کند ذهن هستم. البته اگر مورد دومی درست باشه، شما که دارین مقاله من رو میخونید چی حساب میشید؟؟ :))

جدای از شوخی، یادمه اولین بار که متن کپی رایتینگ رو نفهمیدم، با خودم گفتم:

شاید سطح سواد من کمه.

اوکی درسته. من سطح سواد عالی ندارم.

اما قطعا 95% جامعه (مشتریان) وضعشون از من خرابتره. #فروتنانه

این یعنی تلاش شما برای فروش به 96% جامعه داره هدر میره.

پس ساده کپی رایتینگ بنویسید. حتی ساده تر از ساده…

من عاشق مارکتینگ شرکت اپل هستم.

برای نتیجه گیری از تمام آموزه های بالا در کپی رایتینگ مثال زیر به ذهنم اومد.

تمامی MP3 Player ها قبل از iPod روی حجم متمرکز بودند. مثلا “فضا ذخیره سازی: 2 گیگابایت”

اما اپل به جای پرداختن به حجم (یک اصطلاح فنی، با اینکه عامیانه است) به مزایا اشاره کرد.

“1000 آهنگ در جیب شما”

و در بخش جزئیات به میزان فضا 2 گیگابایتی اشاره می کرد.

مزایا محور، بدون اصطلاحات فنی و ساده.

در کپی رایتینگ از به جای صفت، از کلمات استفاده کنید.

همه ما جملاتی این چنینی رو زیاد دیدیم:

“محصول ما بهترین، سریعترین و امن ترین محصول در بازار است.”

“ما سریعترین چاپخانه را داریم.”

واقعا؟!! چرا بهترین؟ چرا سریعترین؟ چرا امن ترین؟
حتی اگر توضیح هم بدن باز هم برای من اهمیتی نداره. احتمالا برای شما هم همینطور.

اگر به همین راحتی بود این همه تلاش برای چیه؟ فقط بگیم ما بهترین بهترین بهترین بهترین بهترین خمیر دندون هستیم. و همه هم باور می کنند.

حقیقتا به برند های بزرگ که نگاه کنیم، در کپی رایتینگشون بندرت کلماتی مانند بهترین رو بکار بردند. 

شما باید از کلماتی استفاده کنید تا منظورتون رو برسونه. به طوری خلاقانه و صریح.

جمله: “ما سریعترین چاپخانه را داریم.” یا “سریعترین چاپخانه شهر” خوب نیست.

هدف این شرکت چیه؟ اینکه بگن “ما سریع چاپ می کنیم”

بهتر نیست بگن: در کمتر از 2 ساعت سفارش تان را آماده تحویل بگیرید.

این هم میشه: بروشور هایتان را در کمتر از 2 ساعت تحویل بگیرید. یا 50% پول را پس بگیرید.

مثلا در جمله بخاری ماشین می تونستم بنویسم؛ در سردترین دما. 

اما نوشتم؛ در شب های سوزناک زمستانی.

اینجا دارم یک تصویر رو نقاشی می کنم، شب هست، زمستونه و هوا هم سوزناکه.

این کلمه بار خیلی بیشتری نسبت به “سرد” داره. و اضافه کردن “ترین” به قدرت گرفتن کلمه هیچ کمکی نمی کنه.

اگر کمی خلاقیت به خرج بدید کلمات زیادن.

مثلا به جای سوزناک می تونستم بگم؛ منجمد کننده.

اما باید تک تک کلمات بکار رفته در کپی رایتینگ رو با دقت انتخاب کنید.

برای مثال چون می دونم تفریبا همه خاطره بدی با ماشین یخ زده (در هوا منجمد کننده) دارند که استارت نمیخوره و می تونه حواسشون رو پرت کنه، از اون اجتناب می کنم.
اما سوزناک فقط ما رو یاد زمانی می اندازه که با لباس کم بیرون بودیم و سردمون شده. (اما نه اینکه ماشین یخ زده)

من شخصاً گاهی اوقات از این لینک و این لینک برای بار دادن به کلمات استفاده می کنم.

به این کلمات که بار زیادی دارند و (عموما) کلیشه ای نیستند Power Words گفته می شه. البته منبع من انگلیسی هست اما می تونید کلمات رو در دیکشنری های آنلاین ترجمه کنید. (اینکار خیلی خوب جواب میده)

به احساسات بفروشید

خریداران با احساسشون خرید کرده و با منطقشون اون رو توجیه می کنند.

Antonio Damasio روانشاس معروف در کتابش Descartes’ Error به نتیجه جالبی دست پیدا کرد که برای همیشه فروش رو متحول کرد.

تحقیقات او بر روی افرادی که سیستم لیمبیک مغزشون آسیب دیده بود انجام شد. این قشر مغز “عامل زندگی احساسی ما است.”

افراد مورد بررسی کاملاً هوشیار بودند و در تست های گوناگون هوش بسیار خوب عمل می کردند.

اما…

زمانی که باید تصمیم می گرفتند دچار مشکل می شدند.

از تصمیم های ساده مثل اینکه؛ غذا چی بخورم تا کدوم یکی از این محصولات رو انتخاب کنم.

می تونستند مزایا و معایب هر گزینه رو مقایسه کنند اما نمی تونستند تصمیم بگیرند. چون قسمت احساسی اونها کار نمی کرد.

انسان ها با احساسشون تصمیم می گیرند.

برای مثال امکانات محصولات اپل همیشه از رقباش کمتره.

شما می تونین امکانات یک iPhone رو در یک گوشی هوآووی با 1/3 قیمت پیدا کنید اما باز هم اپل بیشترین درآمد از گوشی رو داره.

هیچ منطقی هم پشتش نیست. میل و عطش به محصول اینکار رو می کنه، نه منطق.

عکس بالا کپی رایتینگ استفاده شده در لندینگ پیج شرکت Apple برای iPhone Xr هست.

پایین متنش رو ترجمه کردم. بازی با احساس رو ببینید.

رنگ ریزی 7 لایه. (یک امکان کاملا احساسی)

ظاهر زیبا بکار رفته در پشت قاب توسط فرایندی پیچیده بدست می آید تا رنگ هایی غنی و زنده ارائه دهد.

…

احتمالا همه همین شکلی رنگ ریزی می کنند اما نحوه بیان اپل خارق العاده است.

در ستون بعدی آلومینیوم بکار رفته رو مهم جلوه دادن و از کلمه Aerospace-grade به معنی رده هوا و فضا (استفاده شده در صنعت هوا و فضا!) بهره گرفتن.

من فکر نمی کنم آلومینیوم انواع زیادی داشته باشه. به هر حال یک عنصر که بیشتر نیست. 

اما من متخصص آلومینیوم شناسی نیستم و فکر نمی کنم شما هم باشین.

با اینکه می دونم دارن چکار می کنند، بخشی از وجودم میگه: ببین، حتی از ناب ترین آلومینیوم استفاده کردند!
احتمالا شما هم همین حس رو دارین. 🙂

اینطوری در حالی که عطش احساسات داره بیشتر و بیشتر میشه، گارد دفاعی منطق هم پایین میاد. مخصوصا چون راحتتر می تونه خودش رو توجیه کنه.

می تونه بگه؛ ببین این آلومینیوم بهتری داره. پس خوب کاری کردم خریدم. 

منطق نیاز به دلیلی برای پایین گذاشتن سپرش داره. حتی اگر اون دلیل منطقی نباشه. من، همین الان یکهویی!

جدا همینطوره!

در این حالت زمانی هم که پشیمانی بعد از خرید به وجود اومد، دلایل قابل توجیهی برای خودش داره.

خودتون رو جای فرد مقابل بذارید

یک کپی رایتر قهار متن خودش رو برای فردی که داره میخونه آماده می کنه.

شما باید بتونید خودتون رو جای طرف مقابل بذارید و آرزوها، درد ها، امیدها، تجارب بد و… همه رو تصور کنید. از متن ها گرفته تا طراحی سایت و بروشور همگی باید برای مشتری ساخته شده باشند.

خب چطور انجامش بدین؟ بذارین یک نگاهی به یک حرفه بندازیم که کارشون اینه. بازیگران.

در بازیگری یک تکنیک هست به نام متد اکتینگ. بازیگرانی که از این تکنیک استفاده می کنند ماه ها به شکل نقشی که قراره بازی کنند زندگی می کنند تا بتونن تمامی جنبه های اون فرد بودن رو لمس کنند.

برای مثال این متد اکتینگ دنیل دی لویس برای فیلم پای چپ من هست که جایزه اسکار رو بخاطرش دریافت کرد، به نقل از ویکیپدیا؛

اگر قراره یک کپی قوی بنویسید حداقل 2 روز وقت بذارید و فکر کنید شما اون فردی هستین که نیاز به یک محصول یا خدمت داره.

لمسش کنید. حسش کنید. زخم ها کجا هستن؟

فکر کنید شما میخواین کپی رایتینگ یک سایت وکلا رو انجام بدین.

شاید خیلی ها برای کپی رایتینگ یک سایت وکالتی، یک متن با کلاس بنویسن که توضیح بده چقدر این وکیل ما دانا تشریف دارند. مثلا مدرک دکتری حقوق دارن، بیش از 10 سال سابقه دارن و…

اینها بد نیستند و باید بهش اشاره بشه اما چیزی نیست که بخواین باهاش؛

1. توجه مخاطب رو جلب کنید
2. مخاطب رو درگیر کنید
3. نشون بدین که درکش می کنید

اگر کسی به شکلی که گفتم بنویسه یا بلد نیست کپی رایتینگ کنه، یا میخواد چاپلوسی کنه که مدیره خوشش بیاد “عجب تعریف کرده از من. به به”

یک عکس فردی کت و شلواری رو هم بهش اضافه کنید تا خسته کننده ترین میکس کپی رایتینگ + طراحی لندینگ پیچ رو بسازین. دقیقا مثل یک موهیتو که به اندازه کافی مزه نداره. (البته که سایت های فارسی وکالت رو مقایسه کنید آرزو می کنید همین میکس خسته کننده رو به شما میدادن. یک عدد سایت معمولی هم پیدا نکردم!)

حالا اون رو مقایسه کنید با این که یکی از بهترین مثال هایی است که دیدم؛ وکیل طلاق پدر ها

پدری که داره طلاق میگیره در خارج خیلی راحت حق حضانت فرزندش رو از دست میده.

عصبانیه، ناراحته، تستسترونش داره قل قل می کنه، خونش بجوش اومده، حس می کنه از طرف همسرش بهش ظلم و خیانت شده، داره به این فکر می کنه که شاید دیگه بچش رو نبینه و هزار فکر در همین کوچه پس کوچه های تاریک و نم زده.

اون یک مرده که ککش نمیگزه وکیل ما چه مدرکی یا چه کت و شلوار شیکی داره. (نگاه از درون به بیرون اکثر شرکت ها)

میخواد بدونه یک یکی هست که براش میجنگه. یکی که میره تا حقش رو بگیره.

عکس کوسه به همراه متن هایی مانند؛

“یک کوسه در دادگاه”

“جسوراه از حق پدر ها دفاع می کنیم”

فرد مخاطب رو با پیام شما درگیر می کنه. در ادامه می تونید از خوبی های وکیلتون، اینکه چقدر این آدم برای فرد مناسبه و چندتا پرونده برنده داره صحبت کنید.

یک لندینگ دیگه از همین شرکت؛ باز هم مشتری (یک پدر با فرزندش) رو در مرکز توجه قرار دادند و از واژه هایی که قرمز کردم استفاده کردند که بتونند با فرد ارتباط برقرار کنند.

“ما می جنگیم تا از دارایی با اهمیت شما محافظت کنیم”

پس از بیرون به درون نگاه کنید نه بالعکس و در کپی رایتینگ خودتون رو جای فرد مقابل بذارید.

چگونه یک کپی رایتر خوب بشیم؟

در ادامه نکاتی رو بررسی می کنیم که به شما کمک می کنه کپی رایتر بهتری بشید و مدام یاد بگیرید.

• مدام بنویسید

برای مثالی که برای قسمت دراماتیک بخاری پراید زدم جملات زیر رو نوشتم و بهترینشون رو انتخاب کردم.

– بخاری پراید حتی در شب های یخ زننده زمستانی به شما هوا دلپذیر اتاق -برابر با 25 درجه سانتی گراد- را ارائه می کند که همواره احساس خوشایند در خانه بودن را همراه عزیزانتان به اقصی نقاط جهان ببرید.

– بخاری پراید حتی در شب های یخ زننده زمستانی به شما هوا دلپذیر اتاق -برابر با 25 درجه سانتی گراد- را ارائه می کند تا با احساس خوشایند در خانه بودن به اکتشاف اقصی نقاط ایران بپردازید.

بخاری پراید در شب های سوزناک زمستانی نیز دما خوشایند 25 درجه سانتی گراد را در کابین برقرار می کند تا شما و عزیزانتان احساس لذتبخش در خانه بودن را به همراه خود به اقصی نقاط ایران ببرید.

– بخاری پراید در شب های سوزناک زمستانی، دما استاندارد 25 درجه سانتی گراد را در کابین برقرار می کند تا شما و عزیزانتان حس خوشایند در خانه بودن را تجربه کنید.

(لحظه ای که منطق بر من غلبه کرد) دستان یخ زده شما روبروی خروجی های بخاری پراید نیز به سختی گرم می شوند اما حس اینکه حداقل هوا موتور به دستان شما می رسد و عقبی ها در حال مبارزه با زمان برای تبدیل نشدن به شیئی منجمد هستند، به شما چنان قوت قلبی می دهد که با هر دو دست نیمه منجمدتان صندلی جلویی خود را همانند اولین کراشتان بچسبید.

مطمئنم اگر ادامه می دادم جملات بهتری هم می نوشتم. مخصوصا آخری. می دونین، احساسات سرکوب شده زیادی دارم 🙂

کپی رایتر های خوب یک جمله دارند؛

هربار که متن کپی می نویسی و تمومش می کنی، پاک کن و دوباره بنویس. 

حقیقتا من اینکار رو نمی کنم. (چون تنبلم)
اما بار ها و بار ها جمله رو از جهات مختلف می نویسم و بعد از مدتی میام و بهش نگاه می کنم. این به من کمک می کنه بهترین جمله رو بنویسم و انتخاب کنم. (پس خیلی هم تنبل نیستم. زود قضاوت نکنین)

وقتی که جمله رو می نویسید مغز شما در حالت تولید هست. وقتی مغز تولید می کنه، نمی تونه ویراست کنه و جملات رو قضاوت کنه.

پس یک روز بعد، یا یک ساعت بعد از اینکه متن رو نوشتین دوباره بهش نگاه کنین. این بار با نگاهی قضاوت مندانه.

این کار رو هیچوقت دست کم نگیرید.

یکبار که برای ایران سرور کپی رایتینگ نوشتم، در مضیقه زمانی قرار داشتم و اینکار رو نکردم. نتیجش افتضاح بود.
شانس آوردم که پروژه به تاخیر افتاد تا بتونم مراحل بالا رو سپری کنم.

علاوه بر اینکه باید متن رو بار ها و بار ها بازنگری کنید، عاشق متنی که می نویسید هم نشید.

اکثر افراد وقتی شروع به تولید چیزی از هیچی می کنند -مانند کار های هنری- به شکلی اغراق آمیز عاشق ساخته شون می شند.

مانند مادری که تحت هر شرایطی بچه خودش رو خواستنی ترین بچه دنیا می دونه.

نسبت به هنری که می آفرینید جبهه نگیرید. اون رو بار ها کنکاو کنید تا به یک متن و کپی پخته تبدیل بشه.

اگر هم موثر نیست پاکش کنید و دوباره تلاش کنید.

• از مدیران بی لیاقت دوری کنید

یادتون هست در مثال وکلا در مورد دید از بیرون به درون صحبت کردم؟

طبق تجربه خودم میگم، اگر با همون دید از درون به بیرون بنویسید اغلب مدیر ها بیشتر خوششون میاد چون درک درستی از مارکتینگ و کپی رایتینگ ندارند.

اینکه مثلا برای وکلا با عکس وکیل (کارفرما) شروع کنید و از خوبی ها و مدارکش بگین.

مشتری هم هیچ پیدا نشد اهمیتی نداره. تازمانی که حس خودبزرگ بینی اون کارفرما ارضا بشه. اون کارفرما از شما راضی خواهد بود.

اینکه بنویسین؛ یک کوسه در دادگاه، با اینکه اثر پذیرتره اما شاید شما رو اخراج کنه.

در کل باید ببینید برای مشتری کپی‌تون رو بهینه می کنید یا برای رئیس و کارفرما؟

ارزش کار شما همیشگی هست و اعتبارتون رو میسازه اما کارفرما عوض میشه. اگر چنین درخواست های احمقانه ای داشتند قبول نکنید و بیاین بیرون. مدیران بی لیاقت و از خودراضی کم نیستند و نباید وقتتون رو براشون تلف کنید. (توصیه ناقص من)

• مدام مطالعه کنید

مطالعه مداوم خصیصه ای حیاتی برای یک کپی رایتر خوب هست.
باید دایره لغوی بالایی داشته باشید و بتونید احساساتتون رو در کلمات بیان کنید.

می تونید هر نوشته ای که بار ادبی داشته باشه رو بخونید و در کنار لذت بردن از اون، کپی رایتر بهتری هم بشید!

چند کتاب هم برای ادامه آموزش کپی رایتینگ شما معرفی می کنم تا از اونها بهره ببرید.

اگر انگلیسی بلدین که چه بهتر. اگر هم نه شاید برخی از اونها ترجمه شده باشند.

Kick-As$ Copywriting Secrets of a Marketing Rebel (بهترین کتاب کپی رایتینگ با اختلاف – البته برای سطح متوسط به بالا)
Breakthrough Advertising
The Copywriters Handbook
Ogilvy On Advertising
Predictably Irrational
Confessions of an Advertising Man (ترجمش موجود هست؛ اعترافات یک تبلیغاتچی)
Write To Sell

بلاگ های زیادی هم هستند مثل Copyblogger

علاوه بر این موارد آموزشی سعی دارم در سایت هایی که باهاشون همکاری دارم، لندینگ ها و محتویات با کپی رایتینگ و SEO قوی بنویسم. (که نیاز به دانش بالایی در هر دو بخش داره و به اصطلاح بهش میگن Seo Copywriting)

مثلا می تونید ایران سرور رو مشاهده کنید که تقریبا همه محتویات سایت و پلن هاش رو خودم ساختم.

خودم از متون نوشته شده در صفحه هاست وردپرسی خوشم میاد که هم سئو و کپی رایتینگ خوبی دارند. می تونید از اینجا صفحه کاملش رو ببینید. (عکس گذاشتم چون دیگه اینجا حضور ندارم و احتمال داره صفحه تغییر کنه)

چگونه کپی رایترانه بنویسیم؟

خب، دم شما گرم که تا اینجا اومدین. قبلش بذارید بگم که…

نکات از اینجا به بعد شما رو کپی رایتر بهتری نمی کنند. فقط باعث می شند از تاثیر و قدرت نوشتاری شما کاسته نشه.

• جملات کوتاه باشند

هیچ جمله شما نباید بیش از 25 کلمه باشه. مردم انقدر حواس پرت شدند که بعد از خوندن 25 کلمه مغزشون Reset می کنه و یادشون میره اول جمله چی داشتین می گفتین.

• کارکتر های نامتعارف

کارکتر هایی مثل:

– ، ؛ :
زیرخط دار  –  ایتالیک  –  بلد
هدلاین
ساب هدلاین
بولت و عدد

همگی می تونن بار معنایی خاص ببخشند.

نمی تونین زیاده روی کنی و تمام کپی رو بلد کنین. کسی که اینکار رو می کنه قطعاً فروشی نخواهد داشت چون به مثابه فروشنده بیچاره ای هست که توی مغازه دست از سر شما بر نمی داره.
اما یک کپی رایتر خوب نکات مهم و مزایا اصلی رو بلد می کنه تا توجه بیشتری رو جلب می کنند.

اینکار باعث می شه افرادی که نمی خونن یا فقط سر سری کپی شما رو نگاه می کن (اکثر آدم ها) توجهشون جلب بشه و بخونن.

برای مثال کپی بالا توسط John Carlton نوشته شده که جزو بهترین کپی رایتر های دنیا است.

این ابتدا کپی هست و سعی داره بعد از ارائه هدلاین (که در متن نیست) افراد رو مجاب به خوندن کنه.

هدف جان کارلتون گلف باز ها است و با ارائه این جملات علاقه مندان رو مجاب به خوندن می کنه.

این تا ابد ادامه نداره…

جان سریعاً نحوه بکار گیری از این کلمات رو عوض می کنه تا اونها رو برای ترغیب کردن استفاده کنه.

به این شکل به کلمات بار معنایی و احساسی میده تا خواننده ها بخرن. (عکس زیر)

یعنی در ابتدا از این کارکتر ها برای جذب خواننده و سپس برای ترغیبش استفاده کرده. شما هم می تونید در کپی رایتینگ هاتون همین کار رو انجام بدید.

ویراست صحیح برای یک کپی رایتینگ خوب

قسم می خورم هنوز فرق بین ضمیر و صفت رو نمی دونم و برام هم اهمیت نداره. اما یادگیری این مهارت ضروریه.

کپی رایتینگ خوب = تمیز، صحیح و بدون غلط

چرا؟

چون ندونستنش اعتبار شما رو زیر سوال می بره.

تحقیقات نشون داده که غلط املایی و ویراستاری 50% فروش شما رو کم می کنه! 

به این متن نگاه کنید و غلط هاش رو توی ذهنتون یادداشت کنید:

بعد از نگاه کردن به پشتش متوجه شد که  دیگه اون شخص رو نمی بینه . همینطور که نفس نفس میزد صدای دویدن یکی رو از دور شنید و گفت : باید پیدام کرده باشه. در همین حین که اضطراب وجودش رو فرا گرفته بود ، پلیس ها رو دید.

• اسپیس

حتما حواستون به اسپیس باشه. بعد از “که” اول 2 بار Space تکرار شده که اشتباهه. فقط یک اسپیس بین حروف شما قرار می گیره.

• نقطه

نقطه سریعا بعد از اتمام جمله به کار میره. نه بعد از یک اسپیس.

• دو نقطه، ویرگول و دو نقطه ویرگول

مانند نقطه، اینها هم مستقیما بعد از کلمه استفاده می شن. (مثل ویرگول همین جمله قبلی)

• می

کلا حروفی که “می” می گیرند باید جدا باشن. مثلا بجای میگیرند بهتره بنویسیم می گیرند. یا می نویسند. 
اما اگر خیلی کوتاه بود می تونید همراه با هم بنویسید. مثلا “میگه” (نیم فاصله بهتر از یک Space هست اما من عموما اینکار رو نمی کنم. اما شما بهتره نیم فاصله بذارید‌)

نیازی به دکترا ادبیات ندارین فقط به قوانین بالا پایبند باشید.

…

دوستان مرسی که کامل این مقاله رو مطالعه کردید. امیدوارم براتون مفید بوده باشه. لطفا در مورد این آموزش کپی رایتینگ اگر نظری دارید یا کتاب خوب فارسی سراغ دارید حتما در کامنت ها معرفی کنید تا همگی بتونیم ازشون استفاده کنیم.